حوادث عادي
حادثه، يا فاجعه؟!
مرگ كوه نوردان ايراني ديگر به موضوعي عادي تبديل شده است!
جمله بالا در نخستين سطر مطلبي از روزنامه همشهري مورخ 17 بهمن 88 و در مطلبي تحت عنوان فاجعه در كوهنوردي ايران درج شده است!
جمله اي كه تعابير و معاني بسياري دارد و به راستي از ديد يك خبرنگار ورزشي همان معنايي را دارد كه يك فرد عادي استنباط مي كند!
در واقع مديريت غلط حوادث كوه نوردي و تبليغات گسترده به منظور تبديل حادثه ديدگان به اسطوره موجب شده تا امروزه طيف بزرگي از جامعه به حوادث كوهستان به عنوان موضوعي عادي بنگرند!
آن زمان كه به نقدهاي توفاني حوادث برون مرزي پرداختيم و در مقابل به دفاعيات حماسي از حادثه ديدگان و همراهانشان اقدام نموديم، آن زمان كه پاي پرونده هاي حوادث كوهستان به مراجع قضايي باز شد و تيتر كوه نوردي از صفحات ورزشي به صفحات حوادث و در كنار اخبار جرم و جنايت و قتلهاي سريالي قرار گرفت!
آن زمان كه از دفتر نقد براي گرفتن انتقام بهره برديم و خانواده ها را به جان فدراسيون، هيئت، باشگاه و گروه انداختيم!
هرگز فكر نمي كرديم كه با دست خودمان در حال تخريب پايه هاي ورزشمان هستيم.
همين امر است كه موجب شده امروزه از حوادث تلخ كوهستان به عنوان اخباري عادي ياد شود! و در حالي كه هنوز پيكر همنوردانمان در زير انبوهي برف نهفته و هيچگونه گزارش مستندي از علل حادثه مخابره نشده نقدهاي توفانيمان از اينترنت به مطبوعات كشيده مي شود.
حال چطور توقع داريم خبرنگاران روزنامه هاي ورزشي سوژه هاي گرم درگيري و يا دستگيري فوتباليستها، دوپينگ كشتي گيران و وزنه برداراي، چاقوكشي تماشاگران ورزشي و ... را كنار نگذارد و سراسيمه براي عكاسي از جسد منجمد همنوردانمان به سوي كوهستان سرازير نشوند و پيش از آنكه خانواده كوه نوردان داغدار از چگونگي حادثه مطلع گردند اين تصاوير سر از روزنامه ها در نياورند؟!
بله دوستان اگر همينطور تلاش كنيم كوه نوردي نيز وارد جايگاه ورزش قهرماني خواهد شد!
حادثه، يا فاجعه؟!
مرگ كوه نوردان ايراني ديگر به موضوعي عادي تبديل شده است!
جمله بالا در نخستين سطر مطلبي از روزنامه همشهري مورخ 17 بهمن 88 و در مطلبي تحت عنوان فاجعه در كوهنوردي ايران درج شده است!
جمله اي كه تعابير و معاني بسياري دارد و به راستي از ديد يك خبرنگار ورزشي همان معنايي را دارد كه يك فرد عادي استنباط مي كند!
در واقع مديريت غلط حوادث كوه نوردي و تبليغات گسترده به منظور تبديل حادثه ديدگان به اسطوره موجب شده تا امروزه طيف بزرگي از جامعه به حوادث كوهستان به عنوان موضوعي عادي بنگرند!
آن زمان كه به نقدهاي توفاني حوادث برون مرزي پرداختيم و در مقابل به دفاعيات حماسي از حادثه ديدگان و همراهانشان اقدام نموديم، آن زمان كه پاي پرونده هاي حوادث كوهستان به مراجع قضايي باز شد و تيتر كوه نوردي از صفحات ورزشي به صفحات حوادث و در كنار اخبار جرم و جنايت و قتلهاي سريالي قرار گرفت!
آن زمان كه از دفتر نقد براي گرفتن انتقام بهره برديم و خانواده ها را به جان فدراسيون، هيئت، باشگاه و گروه انداختيم!
هرگز فكر نمي كرديم كه با دست خودمان در حال تخريب پايه هاي ورزشمان هستيم.
همين امر است كه موجب شده امروزه از حوادث تلخ كوهستان به عنوان اخباري عادي ياد شود! و در حالي كه هنوز پيكر همنوردانمان در زير انبوهي برف نهفته و هيچگونه گزارش مستندي از علل حادثه مخابره نشده نقدهاي توفانيمان از اينترنت به مطبوعات كشيده مي شود.
حال چطور توقع داريم خبرنگاران روزنامه هاي ورزشي سوژه هاي گرم درگيري و يا دستگيري فوتباليستها، دوپينگ كشتي گيران و وزنه برداراي، چاقوكشي تماشاگران ورزشي و ... را كنار نگذارد و سراسيمه براي عكاسي از جسد منجمد همنوردانمان به سوي كوهستان سرازير نشوند و پيش از آنكه خانواده كوه نوردان داغدار از چگونگي حادثه مطلع گردند اين تصاوير سر از روزنامه ها در نياورند؟!
بله دوستان اگر همينطور تلاش كنيم كوه نوردي نيز وارد جايگاه ورزش قهرماني خواهد شد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر